ظرف‌شور

زمان مطالعه: 12 دقیقه

این یک صدای ضبط شده است… آرامش خود را حفظ کنید و از انتخابی که کرده‌اید لذت ببرید… داستان از این قرار است… شما می‌‏‌بایست ظرف بشورید…

اگر از آن دسته آدم‏‌هایی هستید که روزانه ظرف نمی‌‏‌شورید و این شورندگی را همراه نشده‏‌اید… خیلی سریع رو ترش نکنید… می‌‏‌توانید همراه با این شستشو هم نباشید… اگر هم ظرف شستن‏‌تان تنها به شستن ظرف‏‌های تنبیهی و آموزشی دوران بچگی… یا اردوی مدرسه و گاهی هم در آبدارخانه‏‌ی محل کارتان… یا سلف دانشگاه‌‏‌ها و خوابگاه‌‏‌ها نیست و همیشه و هر روز ظرف می‌‏‌شورید… و این ظرف شستن چیزی از امور روزمره و حتی جزئی از هویت شما شده… پس شانس با ما یار است و می‌‏‌توانیم با هم داستان را پیش ببریم… اگر لذت بردن از زندگی را ساده نمی‌‏‌گیرید و می‌‏‌خواهید تا ماشین ظرف‏شویی به دادتان برسد… شاید این شوریدن ظرف‏‌ها لای هم راه‌چاره‌ای باشد… بد نیست که ظرف‌شوری جزئی از روند زندگی‏‌تان باشد… بله… این سینک کار‌های زیادی می‌‏کند… کمی سرتان را جلو بیاورید… می‌‏‌توانید داخل سینک را ببینید… خب… خب… بهتر است قبل از این کار… کمی اینجا را بشناسید…

در آشپزخانه هستیم… آنقدر بزرگ هست که سه نفر باهم می‌توانند در آن چرخ بخورند و آشپزی کنند… وسایل را جابه‌‏جا کنند یا یکی آن وسط ابزار بریزد روی میز و کنسول بازی‏‌اش را تعمیر کند… آشپزخانه‌‏ی کوچکی نیست… روی همه‏‌ی دیوار‌ها کابینت چوبی نصب است… از هر طرف سربچرخانید ردیف کابینت‏‌ها شروع می‌‏‌شود… چرخ می‌خورند روی دیوار‌های آشپزخانه و فقط به در یا پنجره که می‌رسند قطع می‌‏‌شوند… وقتی ظرف شستن‏‌تان تمام شد… می‌‏‌توانید در آشپزخانه چرخ بخورید… سَرَکی به کابینت‌ها بزنید… درِ یخ‌چال را باز کنید…

فراموش نکنید شستن ظرف‏‌ها هدف است… در آشپزخانه چیز زیادی نیست… خبری از وسایلی که برای ظرف شستن… می‌‏‌تواند اضافی و دست و پاگیر باشد نیست… یک سینک ظرف‏شویی و یک میز و دوتا صندلی… همین… نوع صندلی و میز را هرطور خودتان دوست داشته باشید فراهم است…

سکوت را رعایت کنید تا صدای محیط واضح و شفاف به گوش برسد… ‌امیدوار هستیم فرم‌ها را دقیق و با حوصله پرکرده‌باشید… باتوجه به سلیقه و خواسته‌ی شما این آشپزخانه فراهم شده است… فقط می‌ماند نوع صندلی که در فرم‌ها جا افتاده و هنوز پرسش‌نامه‌ی جدید آماده نیست… طاقت داشته‌باشید و دستورالعمل‌ها را مرحله به مرحله پیش ببرید…

برای انتخاب نوع صندلی چند پیشنهاد هست… بهتر است راحتی‏‌اش را با وزن خودتان مقیاس بزنید… و البته که سنگین وزن‏‌ها می‌‏‌توانند تخت بخواهند… یک تخت از همین تخت‏‌های قهوه‏‌خانه‌‏ای… درست… ممکن است حتی این پیشنهاد تخت قهوه‏‌خانه‏‌ای گمراه‏تان کند و اگر کسی نشناسد که قهوه‌‏خانه چیست… پس ما معنی این کلمه را می‌‏آوریم… از فرهنگ فارسی معین… عربی… فارسی… محلی برای نشستن… گفتگو کردن و نوشیدن چای و غذا‌های ساده… چای‌خانه…

اینکه فرهنگ فارسی معین چای‌خانه را همان قهوه‌‏خانه می‌داند و اگر بخواهیم زیادی ریز شویم باید پای دهخدا و دو سه فرهنگ دیگر را وسط بکشیم و نه که آگاه نمی‌‏‌شویم… بلکه گمراه‌‏تر می‌‏‌شویم… اگر هم به تاریخ برسانیم‌‏اش به این می‌‏‌رسیم که قهوه‏‌خانه چه طور از زبان حذف شد و چای‌خانه شد و قلیانی و کافی‌‏شاپ و کافه و… بهتر است برگردیم سر هدف اصلی… ظرف شستن….

صندلی لهستانی هم در دسترس است… صندلی اداری… صندلی باری… صندلی سینما… صندلی گیمینگ… صندلی باغی… انتخاب با شما هست…

تخت قهوه‌خانه‌ای برای این آشپزخانه می‌‏تواند گزینه‏‌ی مناسبی باشد… به هرحال این تخت‏‌ها وزن زیادی را تحمل می‌‏‌کنند و همزمان چند نفر می‌‏‌توانند روی آن بنشینند… گزینه‏‌ی پیشنهادی ما برای سنگین وزن‏‌ها تخت قهوه‏‌خانه‏‌ای است…

خب… اگر هم قصد نشستن ندارید و نمی‌‏‌خواهید نفسی تازه کنید… بهتر است که پیش‏بند ببندید… اعتراضی هم در کار نیست… می‌‏‌دانیم که خیلی از شما‌ها با بستن پیش‏بند مخالف هستید و پیش فرض‌‏‌ها را در نظر می‌‏‌گیرید… البته که بین شما کسانی پیدا می‌‏‌شود که برای شستن ظرف‏‌های روزانه پیش‏بند ببندد… با ظرف‏شور‌های غذاخوری و رستوران کاری نداریم… آن‌‏‌ها از آن دسته می‌‏‌شوند که به واسطه‏‌ی شغل‏شان شستن ظرف را هر روز و هر ساعت تجربه می‌‏‌کنند… فکر نکنید آن‌ها الگو هستند و بخواهید از تجربه‏‌ی آن‏‌ها استفاده کنید… بیشتر این ظرف‏شور‌ها خوب که دقت کنید پیش‏بند دیگر جزئی از لباس و فرم روزانه‏‌ی آن‌ها شده… لباس‏‌هایشان جوری طراحی شده که به قولی پیش‏بند سرخود هستند… و هر روز پیش‏بند نمی‌‏‌بندند بلکه لباسِ کارشان را می‌‏‌پوشند… با آن‏‌هایی هم که دیگر شورش را درمی‏‌آورند و برای شستن یک لیوان هم… پیش‏بند می‌‏بندند کاری نداریم… آن دیگر برمی‏‌گردد به وسواس و از جمله رفتار‌هایی می‌‏‌شود که کمتر با مزاج کسی سازگار است…

وقت را غنیمت بشماریم… پیش‏بند ببندید… آماده شوید… آماده شوید تا ظرف بشورید… اگر هم فکر می‌‏‌کنید هنوز آمادگی‏‌اش را پیدا نکرده‏‌اید و یک جای یخ و بی‏‌روح را تصور کرده‌اید… این برمی‏‌گردد به سنگ کف آشپزخانه که سرد است… شما به خاطر دمپایی‏‌هایی که دم ورودی این آشپزخانه، همزمان که وسایلتان را تحویل می‌‏‌دادید… پوشید‏ه‏‌اید… یخی کف را حس نمی‌‏‌کنید… اگر از آن دسته هستید که پابرهنه ظرف می‌‏شورید… می‌‏‌توانید دمپایی‏‌تان را دربیاورید و روی یخی کف ظرف بشورید… خیلی‏‌ها این یخی کف آشپزخانه را دوست دارند… کف این‏جا زیادی یخ است… زمان که بگذرد سرما می‌‏‌رسد به انگشت‏‌ها و شروع به قرمز شدن می‌‏‌کند… طول تقریبی یک ظرف شستن را اگر یک ربع در نظر بگیریم… در این زمان انگشت‌‏‌ها حسابی قرمز و بی‌‏حس شده‌‏اند… تابحال کسی از این میزان یخ‌‏زدگی نمرده و تصمیم با خودتان است… می‌‏‌توانید با دمپایی ادامه دهید یا نه… پابرهنه شوید… اگر هم بتوانید سرمای کف را دوام بیاورید… پَشَنگه‏‌های آب روی دست و ظرف‏‌ها را هم درنظر داشته باشید… پشنگه‌‏‌ها می‌‏‌ریزند روی کفِ سنگی و بهتر است که همه دمپایی به پا داشته باشید… منظور از همه این نیست که قرار است همگی باهم ظرف بشورید… خبری از شلوغی و انبوه دست و پا‌ها نیست… فقط خودتان هستید…

پیش‌‏بند بی‏‌رنگ است… پارچه‌‏ای کتان که هنوز رنگ نشده… یک گردن آویز دارد و دو بند برای بستن به کمر… یک پیش‌بند معمولی… و این‏که خودتان باید پیش‌‏بند را به تن کنید… کسی شما را کمک نمی‌‏کند… کسی دیگر اینجا نیست… گردن آویز را کمی بزرگ‏تر گرفته‏‌ایم… فکر کله بزرگ‏‌ها را کرده‌‏ایم… دو سه کله را جواب است… مشکل‏‌ترین بخش… بستن بند‌های پشتی است که شاید چند نفری از شما موفق به این کار نشوید… بند‌ها را بلندتر گرفته‌‏ایم تا برای درشت‌‏تر‌ها و شکم‏دار‌ها کم نیاید… و اینکه بی‏ پیش‌‏بند شستن ظرف‏‌ها آن هدفی نمی‌‏‌شود که ما می‌‏‌خواهیم شما تجربه کنید… هر کار مقدماتی دارد… ‌امیدواریم آن کسانی را که موفق به بستن پیش‏بند نشده‌‏اند… بعدتر دوباره ببینیم… اضافه وزن چیز خوبی نیست… و همچنین کاهش وزن….

یک نکته را فراموش نکنید، این ظرف شستن جنبه‏‌ی سرگرمی دارد… شما می‌‏‌بایست با شستن ظرف‏‌های سینک سرگرم شوید و لذت ببرید… و برای اینکه ثابت کنیم سرگرم می‌‏‌شوید… هر بویی دوست داشته ‏باشید می‌‏‌توانید برای بوییدن در حین ظرف شستن‏تان داشته ‏باشید… به میل خودتان است که چه نوع بویی انتخاب کنید… کافی است فکر کنید چه بویی و بعد بو بکشید… این برمی‏‌گردد به اینکه چه بویی را خوشآیند و چه بویی را بدآیند می‌‏‌دانید… بو‌های مختلفی هست… از بوی باران و بوی شرجی هوا تا بوی گندم برشته ‏شده که خیلی هم گرم است… یا بوی جنگل… بوی عرقِ دویدن… بویِ غذا… کافی است خودتان بخواهید تا بوی خاک را بشنوید و ظرف شستن‏تان بین تَری و خنکی خاک باشد… برای آن‌هایی که انتخابی نداشته باشند و یا بخواهند که انتخاب را ما پیش بیریم… چند بو پیشنهاد می‌دهیم… این رایحه را بو کنید… بوی تند و گرم ادویه مانندش آشناست… بوی دارچین از این دسته است… از همین دسته که اگر بویی برای خودتان انتخاب نکنید… ما برایتان درنظر می‌‏‌گیریم…

صدا هم صدای محیط است و صدای خودتان… اگر حرف بزنید صدایتان می‌‏‌پیچد لای خالی آشپزخانه و می‌‏‌خورد به کابینت‏‌ها و میز و صندلی‏‌ای که انتخاب کرده‏‌اید… برگشتش را تا چندبار می‌شنوید… می‌‏شود گفت دمپایی‏‌ها کمترین صدا را روی سنگ‏‌های کف تولید می‌‏کند. بند پیش‏‌بندتان را محکم کنید و اگر دوست دارید یک ضربه هم با پا به کف بزنید… صدای خفه‏‌ی دمپایی را که شنیدید بروید روبه‏‌روی سینک بایستید… فقط حالا که می‌‏‌خواهید بند پیش‏‌بند را سفت کنید… مراقب بلندی بند‌ها باشید… ادامه‏‌ی بند‌ها را یک تاب دیگر بدهید دور کمرتان و همان پشت‏‌ها ببندیدش… یا بیاوریدش روی شکم و پاپیونی یا ضربدری گره‏‌اش بزنید… هر طور راحت باشید می‌‏‌توانید بند‌ها را ببندید… زیادی سخت نگیرید… همه‏‌اش به این خاطر است که اضافه‏‌ی بند‌ها ممکن است بماند زیر پا و کثیف شدنش مهم نیست… بیشتر نگران این هستیم که لای پا گیر کند… این خطرساز است…

فقط یک نوع دست‏کش داریم… از همین دستکش‏‌های ظرف‏شویی که در هر فروشگاهی به راحتی پیدا می‌‏‌شود… انتخاب زیادی نداشتیم و تنها از این جنس سه سایز پیدا کردیم… کوچک… بزرگ و خیلی بزرگ… متأسفانه آن‌هایی که در فرم‏‌ها اندازه‏‌ی دست‏‌هایشان با متوسط همخوانی داشت با در نظر گرفتن داده‏‌های دیگر مثل قد و وزن… به انتخاب خودمان یا دست‏کش کوچک جایگزین کرده‌‏ایم و یا دست‏کش بزرگ… متوسط‏‌ها باید یا دست‏شان را در تنگی سایز کوچک‏تر جا دهند و تحمل کنند… یا گشادی سایز بزرگ‏تر را با باز کردن انگشت‏‌هایشان جبران کنند… به هر حال در این مرحله متوسط‏‌ها زیاد راحت نیستند… اگر هم ظرف شستن را بی‏ دستکش ترجیح می‌‏‌دهید و دوست دارید که گرمی و سردی آب و لیزی مایع ظرف‏شویی را لمس کنید… این را به بعد موکول کنید… اینجا نیاز به پوشیدن دستکش هست… بله… اجبار نیست ولی بی‌‏دستکش نمی‌‏‌توانید ادامه دهید… جنس ظرف‏‌ها را با لمس نمی‌‏توانید تشخیص دهید… از روی رنگ و ظاهر و ابعاد و سنگینی‏ می‌‏‌توان به راحتی تشخیص داد که بله… این شیشه‌‏ای‏ است و یا آن یکی مس است…

آماده شوید… یک جفت دستکش زرد روی سینی سینک گذاشته شده است… در مورد رنگ اگر غیر از زرد علامت زده‌اید… حق با شماست… فقط دست‏کش زرد موجود هست… در دوره‏ه‌ای قبل بیشترین رنگی که انتخاب می‌‏‌شد رنگ زرد بود و این شد که کسری بودجه فشار اصلی‏‌اش را گذاشت روی رنگ دستکش‏‌ها و تنوع حذف شد… و هنوز موفق به تغییر فرم‌‏‌ها نشده‌‏ایم و تا دیوار فرم‏‌های انباری‏ تمام نشوند… مجبوریم از همین‌ها استفاده کنیم… تا پایان شست‏وشو مراقب دستکش‌‏‌هایتان باشید… تعویض نمی‌شوند ولی بعد از شستن پس گرفته می‌‏شوند… سه چهار قدم که بردارید می‌رسید به دستکش‏‌ها… دستکش‌‏‌ها را بردارید و روبروی سینک بایستید… قدم که بر‏دارید… دمپایی را حس می‌‏‌کنید… راحت هستند و هم نرم… حالتی اسفنجی دارند… شاید وقتی قدم برمی‏‌دارید… حالت ارتجاعی دمپایی برایتان تازگی داشته ‏باشد… ‌امیدواریم حس نکنید که دمپایی درست میزان پای‌تان نشده و رویه‏ فشار می‌‏‌آورد و تنگ است…

در قدم زدن تا برسید روبروی سینی سینک… اگر دمپایی را حس کنید… برقِ سردی کف را می‌بینید… دستکش‌‏‌های زرد را بر‏دارید… روبروی سینک به‌ایستید… سینک دو کاسه‏‌ای است… داخل سمت چپی… یک برس ظرف‏شویی با دسته‌‏ای چوبی است… دوست داشته باشید می‌‏‌توانید اسفنج استفاده کنید… در مورد اینکه با چه چیزی ظرف بشورید یا چه مایعی استفاده می‌‏‌شود زیاد سخت‏گیر نیستیم… شما هم نباشید… بیشتر مواقع آب که گرم باشد خود ظرف شسته می‌‏‌شود… البته که به شوینده‌‏ای نیاز هست تا ظرف برق بیافتد و بی‏‌بو شود…

داخل کاسه‏‌ی سمت راستی تا هر وقت که دوست داشته‌‏باشید ظرف نشسته هست… اگر تنها یک ظرف نشسته بخواهید همان می‌شود… اگر فقط یک لیوان شیشه‌‏ای کثیف می‌خواهید همین یکی را بردارید و هر طور دوست دارید بشورید… شیرآب را که بازکردید… کمی زمان دهید تا دمای آب میزان شود… اگر هم حس کنید باز هم ظرف نشسته می‌‏‌خواهید تا هر وقت بخواهید ظرف هست… این برمی‏‌گردد به خودتان که دیگ شستن ترجیح می‌دهید یا یک ماهی‏تابه با دوتا چاقوی کره‌‏خوری و یک قاشق… ماهی‏تابه هم می‌‏‌تواند کج افتاده باشد روی قابلمه‌ی بزرگ‌تری و دسته‏‌اش روی دسته‌‏ی قابلمه باشد… یا چندتا بشقاب که نیاز دارند کمی در آب گرم غوطه‌‏ور شوند و غذا‌های ماسیده که خوب نرم شدند با برس یا اسفنج به جانشان بیافتید.

میز و صندلی‌‏ای هم که انتخاب کرده‏‌اید به درد همین وقت‏‌ها می‌‏‌خورد… که اگر ظرف شستن‏تان به درازا کشید… استراحتی بکنید… خوش بحال آن‏‌هایی که تخت انتخاب کرده‌‏اند… می‌‏‌توانند چرتکی هم بزنند… پس شروع کنید… دمپایی‏‌ها را حس کنید… رایحه‌‏ی خوش‏‌آیندتان را بو بکشید… بند پیش‏‌بندتان را سفت کنید و دستکش‌‏‌ها به دست… همراه با چند جمله ظرف شستن را شروع کنید… جمله‏‌ی ناگوارشت از طلب گوارش است… ترک گوارش ار کنی زهر گوار آیدت… جمله‌‏ی بیمرادیت از طلب مراد تست… ورنه همه مراد‌ها همچو نثار آیدت…

/ به داستان امتیاز دهید /

میانگین: 3.8 ⭐ (بر اساس 4 رأی)

/ هنوز کسی امتیاز نداده /

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x